عکس بازیگران در مراسم روز ملی سینما و ستاره های ایرانی

عکس بازیگران در مراسم روز ملی سینما و ستاره های ایرانی

عکس بازیگران در مراسم روز ملی سینما و ستاره های ایرانی

و ستاره ها عکس های خود را در شبکه های اجتماعی برای طرفداران به اشتراک گذاشته اند که ما جذاب ترین آن ها را برای شما گزینش کرده و به نمایش درآورده ایم. این دو روزی که گذشت از شلوغ ترین و پرحضور ترین روزهای سلبریتی ها و چهره های عزیزمان در تابستان امسال بود.

 

دلیلش هم فرا رسیدن روزی بود که با نام و هنر این عزیزان شناخته شده و متعلق به ایشان بوده و هست. «روز ملی سینما» مجلل تر و درخشان تر از هر سال دیگری با چند جشن متنوع و پرستاره، پاس داشته شد تا بهانه ای خوب برای دور هم جمع شدن اهالی سینما و بزرگان و آینده داران این هنر دوست داشتنی و مردم پسند باشد.

 

ای کاش همه ی دور هم گرد آمدن ها به این زیبایی و با بهانه ها و مناسبت هایی اینچنین محکم و اصیل انجام میگرفت تا هم ارزش و جایگاه سینما و بزرگان سینما پاس داشته شود، و هم تقدیری در خورِ زحمتکشان و ستاره های هنر هفتم به عمل بیاید.

 

باغ فردوس و موزه سینما که نمادِ واقعی و به نوعی میعادگاه عاشقان سینما در طول تاریخ ادبیات نمایشیِ ایران بوده و هست، بهترین میزبان برای این جشن ها بود و در دو شبِ به یادماندنی لحظات خوبی برای سینمایی ها، سینما دوستان و همچنین عکاسان و مردم علاقه مند به پرده نقره ای رقم زد. این روز ها به تمامی سینمایی های عزیز تبریک عرض می کنیم.

 

روزتان مبارک.

 

بانو ملکه رنجبر پس از مدت ها خانه نشینی در این جشن حضور داشتند و باعث خوشحالی همه حاضرین و مردم شدند. امیدواریم همیشه سرحال و سلامت باشند.
جذاب ترین مردِ حال حاضر سینما هم در این مراسم حضور داشت. 
خوش و بش کیومرث پوراحمد با استاد عزت الله انتظامی که با حضورشان شور و حالی فراتر از هر شور و حالِ دیگری به این جشن داده بودند. عمرِ عزتِ سینما، با عزت. 
جناب وزیر محترم ارشاد با ناپرهیزیِ غیر معمول و حضور شخصِ خودشان در این مراسم و به جان خریدن تیتر ها و ستون های احتمالی، باعث شدند که این گونه ازشان تشکر کنیم (دو انگشتی همراهی بفرمایید):

آق وزیره…. خودِ وزیره…. خیلی وزیره!… گُلِ وزیره….
استاد جمشید مشایخی هم قدم رنجه کردند تا این جشن به حضور ایشان مفتخر شود. 
بانو کتایون ریاحی در باغ فردوس. (چون روز سینما و این عزیزان است، امروز را بیخیال شده و قرار است همه چیز گل و بلبل باشد و خبری از گیر دادن به عینکِ جوشکاری عزیزان نیست!) 
چگالیِ مهربانی و خوشرویی در این عکس خیلی بالاتر از حد معمول است. به افتخار افسانه بایگان و آناهیتا همتی.
ستاره های جذاب نسل های پیشین سینما در حاشیه این جشن. 
“ابد و یک روز” مثل سایر جشنواره های وطنی هر چه جایزه در این مراسم بود را درو کرد، پیمان و نوید هم که عناصر لاینفک این موفقیت هستند. 
سلفی رویا نونهالی با بانو رخشان بنی اعتماد در حاشیه این مراسم. (واقعاً گیر ندادن به سربندِ مدل سنبل خانی رویا خانم خیلی سخت است، ولی خب نهایت تلاشم را می کنم!) 
رفته رفته دارد تحمل این روند و مهربان بود خیلی سخت میشود…

ترلان خانم با “فازی” کاملاً متفاوت از آنچه تابحال از ایشان دیده بودیم در مراسم حاضر شدند. فازی که هیچکس در آنجا نتوانست تشخیص بدهد که چیست! لباس خود را هم از بارگاه سلطنتی ملکه الیزابت، البته از بخش لباس های همسرِ ملکه، انتخاب و الگو برداری کرده است.
واقعا شرمنده ازین که نتوانستیم بیشتر از چند عکس شکیبایی به خرج بدهیم! مگر میگذارند آدم خوش اخلاق باشد….

رامبد هم که مثل همه جا باید کودک درون خود را مثل والدین بی مسئولیت وِل و آزاد میگذاشت تا با اطوار های ضعیفش خنده را بر لبان بزرگانِ سینما خشک کند!

جایزه بهترین طراحی لباس را دو دستی می دهیم به عزیزی که طرحِ زیبای شال مهناز افشار را خلق کرده است. طرحی که با حال و هوای این روز های مهناز خیلی بیگانه نیست! همگی به اتفاق می ایستیم و این طراح عزیز را تشویق می کنیم. 
برزو جان در مرحله حساسی از زندگی هستی. کود و آبش چند دقیقه این ور آن ور شود، همه چیز مثل قبل خواهد شد. مراقب زیبایی هایت باش! 
وقتی در قسمتِ حساس و هیجانیِ یک میهمانی خفن و “بسیار خوش بِگذَر”، ناگهان همسر/نامزد/مادر/پدر/بلای جانِ آدم زنگ میزند. 
آزاده صمدی خیلی ساکت و بی حاشیه در یک گوشه نشسته بود. 
که البته دلیلش را می‌شد حدس زد. مخصوصاً با این سبیل های محمدعلی شاهی! 
مراسم خیلی جذاب پیش رفت.به گزارش پارس ناز در بخشی از آن هم مینا ساداتی چشم گذاشت و دوستان قایم باشک بازی کردند که خیلی به همه خوش گذشت. فقط در حین بازی پرونده پزشکی عباس کیارستمی که همراه یکی از عزیزان بود متاسفانه گم شد و قرار است به همین دلیل سر و ته پرونده را جمع کنند و با یک نامه ی “عذرخواهی” و یا انداختن تقصیر بر گردنِ ویروس های مننژیت همه چیز تمام شود.
حسین خان یاری جایزه اش را از دستان مهناز افشار گرفت. 
چند لحظه ای سر و صدا و همهمه بر مراسم چیره شد که آقای فخیم زاده پشت میکروفن رفتند و با شگردهای نعره ای خودشان نظم را به مراسم بازگرداندند. 
نیکی کریمی هم در مراسم حضور داشت، البته چون خانم ریاحی هم در جمع حضور داشتند، ایشان خیلی به چشم نیامدند. 
جهانگیر کوثری عزیز بدون هیچ مشکل و ممانعتی در مراسم حضور داشت. کسی هم عکسبرداری و فیلمبرداری از ایشان را ممنوع نکرده بود، چون مطمئناً قرار نبود این مراسم از تلویزیون پخش شود! 
تبریک فراوان به فرشته صدر عرفایی بخاطر دریافت جایزه بهترین بازیگر مکمل نقش زن برای بازی ستودنی اش در فیلم “کوچه بی نام”. 
عمو رضا رویگری و همسر جان در گوشه ای از باغ فردوس. 
رضا عطاران در حال ایراد توضیحات و ابراز دفاعیات لازم برای اثبات اتفاقی بودنِ هماهنگی ایجاد شده بین پیراهن ایشان و شلوار هانیه توسلی. توضیحاتی که میتواند جلوی یک فحش ناموسی با فونت B Titr اندازه 48 را بگیرد. 
– داشتم میومدم زیر گازو خاموش کردم؟؟؟ نکردم؟؟… 
با توجه به طرح شال مهناز متوجه می شویم که این عکس برای مراسمِ شب قبلِ مراسم اصلی است. در کنار مهتاب خانم کرامتی. 
چهره مانی حقیقی وقتی متوجه شد با دو عدد فیلم، کلا در یک بخش از دوازده سیزده بخشِ موجود نامزد شده است.نگار جواهریان هم در حال حرص خوردن بخاطر اتفاقاتی است که در ردیف های جلویی مراسم در حال رخ دادن است!
مگر میشود صحبت از سینمای ایران و جشن سینما باشد و آقا رضا کیانیان در آن حضور نداشته باشد؟! 
: باران در حال خوش و بشِ عمیق و آبدار با جایزه اش. جایزه بهترین بازیگر نقش اول زن.
آنقدر چهره و ستاره در این مراسم زیاد بود میتوانم بگویم که عکس های تقدیم شده حتی زیر 10 درصد از کل عزیزان حاضر در مراسم را هم شامل نمیشود.  عکس یادگاری شیوا خنیاگر با کمال خان تبریزی در حاشیه جشن.
این بار همکارش زنگ زده است. همکارِ رودرباستی داری که قرار است ضامن وام اش بشود. 
غزل خانم شاکری هم در مراسم حضور داشتند. یکی از هنرهای برجسته ای که غزل دارد و در آن خبره است، حتی شاید بهتر از هنر بازیگری آن را بلد است و در آن عالی است، هنری است که متاسفانه نمیتواند از آن بهره ای ببرد.

 

در ضمن ذکر مصیبت نمی کنم، کسانی که باید ببینند، دیده اند و حتما در عکس های این جشن متوجه آن حلقه کذایی شده اند… هِی روزگار… گلچینِ خواستگار عجب خوش سلیقه است!
مریلا زارعی و استاد امین تارخ در حال تعارف و لوس بازی برای اینکه چه کسی اسم پیمان معادی را صدا بزند. چند دقیقه ای ملت را سرکار گذاشتند و آخر سر خود پیمان زودتر پا شد و به سمت سن رفت!
همگی یک صدا:

– باز آمد بوی ماه مدرسه، بوی بازی های راه مدرسه… (گریه حضار)
همانطور که گفتم عکس های این مراسم خیلی بیش از این ها بود و واقعاً بخاطر اینکه نمیتوانم همه آن ها را در این بخش تقدیمتان کنم شرمنده ام.

 

برویم سراغ سایر عکس ها. در ابتدا تبریک و خسته نباشید ویژه عرض میکنم خدمت افتخار آفرینان پارالمپیک کشورمان، ورزشکارانی که هرکدام به تنهایی یک حماسه اند و بهترین معلمِ اراده و باور برای هموطنانشان هستند. تبریک به محمد خالوندی و مجید فرزین که طلاهای ایران را به سه عدد رساندند. آن هم با شکستن و پودر کردنِ رکورد المپیک و جهان!

عکسی از حضور احسان خواجه امیری در برنامه خندوانه. گویا سازمان مدیریت میادین میوه و تره بار شهرداری تهران بخشی از انبار خود را به استودیوی خندوانه انتقال داده است.
عیادت علی صالحی و امیر جعفری از پژمان منتظری، فوتبالیست فوق العاده با اخلاق و متشخص تیم ملی کشورمان که دچار مصدومیت شده است. آرزوی سلامتی داریم برای پژمان عزیز.
بچه معروف های دیروز و جوانانِ سردرگم امروزِ سینما و تلویزیون میهمان خندوانه شده بودند تا خاطرات نسل گذشته را زنده کنند. کاری که به خوبی نتوانستند از پسش بربیایند! 
وقتی عکاس و آرایشگرِ آدم، یک نفر باشد، خروجی کار همچین چیزی میشود!
بدون شک تاریخ عکس های هنری به قبل و بعد از این عکس رامتین خداپناهی تقسیم خواهد شد. در حدی که صادق هدایت پس از عکس بلند شد و گفت “حاجی میشه واسم بفرستیش؟ توده خاکستری نرم درون کاسه سرم تیر کشید از بس خفن بود!”
سپهر جان خودت هم تبریک میگفتی ما راضی بودیم بخدا! چرا فرشته زندگی ات را انقدر به زحمت می اندازی؟! 
عکسی کمتر دیده شده از غلامِ قمر.
ای کاش تمرکز و انرژی ای که فرزاد فرزین برای خلق جلوه های ویژه و صحنه های “واااو”برانگیز در کنسرت هایش میگذارد را روی آلبوم هایش می گذاشت. 
بله، این هم عکس یادگاری همایون اسعدیان با ایرج طهماسب و حمید جبلی! 
خارجگردیِ پدر و دختری محمدرضا شریفی نیا و مهراوه. 
جناب شریفی نیا وقتی بین فرزندانت فرق میگذاری و به یکی بیشتر اهمیت میدهی و با او به مسافرت میروی، باید حق بدهی آنیکی سرخورده شده و به انتقام از هنر و هنرمند بر آید و به تاریخچه چندهزار ساله ی شعر فارسی “رنگ” و “بوی” تازه ای ببخشد!
نتیجه تلاشِ ستودنی ولی نافرجام خاطره حاتمی برای شبیه شدن به آدری هپبورن را شاهد هستید. 
سلفی احسان کرمی با مهرناز دبیرزاده در حال تمرین برای گروه موسیقی “نوشه”. مهرناز نوازنده ای چیره دست و خوش انرژی در ساز های کوبه ای است. باید اجراهای زنده او را ببینید تا کاملاً به چند صد هزار نفر فالوئری که دارد حق بدهید شیفته او شوند. اجراهای مهرناز دبیرزاده فوق العاده است.
پارسا پیروز فر، دو ساله، در آرزوی ریش بُزی. 
خاطره بازی ترانه علیدوستی با عکسی قدیمی از 14 سال پیش در حاشیه جشنواره فیلم لوکارنو. با حضور جعفر پناهی و رسول صدر عاملی. بله، آقای صدر عاملی آن موقع هنوز ترک نکرده بودند و هر از چند گاهی یک کام می گرفتند. 
این عکسی که میبینید مربوط به سوکراتِس ستاره تیم ملی برزیل در جام جهانی 1982 نیست، بلکه جوانی های مجید خان مظفری است که با آن روز سینما را تبریک گفته است! 
درخواست مکرر داشتیم بابت عکسی از طناز طباطبایی. نکته ای که باید در کلیت موضوع عکس های درخواستی عرض کنم این است ما زمانی می توانیم عکس جدید از یک چهره بگذاریم که این چهره ی عزیز عکسی جدیدی از خود منتشر کرده باشد! موضوع خیلی ساده و حل شده است!

 

وقتی طناز صفحه ای در فضای مجازی ندارد و سالی 2 بار بیشتر جلوی دوربین عکاسان ظاهر نمیشود، خب عکس جدید از کجا در بیاوریم؟! مگر اینکه به این عکس های قدیمی و دیده شده راضی باشید. 
نگاه حیران علی جانِ قمصری، آهنگساز و نوازنده حاذق تار که به امید خدا از جوانان آینده سازِ موسیقی کشورمان خواهد بود. (طبق “قانون تعریف” بنده، متاسفانه عمر هنری اش به زودی به فنا خواهد رفت.)
مهران مدیری در حال باربی بازی با یکی از بچه های فامیل.
دیروز جشن تولد فرزاد حسنی مجری باسابقه کشورمان هم بود. این روز را به فرزاد حسنی و همه هوادارانش علی الخصوص خدمتِ شاگرد ایشان یعنی لقمان حکیم تبریک عرض می کنم، 
گویا عکسِ بچه بعد از حمام مُد شده است. در همه حال ما قدردان وضعیت پیش آمده هستیم، چون همواره به این فکر می کنیم که وضعیت می توانست خیلی بد تر از این ها باشد و نیست! پس خدارا شکر! 
معرفی میکنم، قلبِ سرخ برآمده از خاک و کود هستند. کیسه زباله هیچگاه فکر نمی کرد روزی بیاید که نقشی در عکس های هنری یک سلبریتی داشته باشد. آن هم با 41 هزار نفر لایک در نیم ساعت!
اوه اوه! بچه ها فرار کنید! اندیشه دارد می آید تا انتقام سوژه کردن هایمان را بگیرد!
یک والیبالیست با لباس کشتی در حال بازی تنیس روی میز در معیت یک پیست اسکی.
کیهان خان کلهر در میان عالیم قاسیمف و مایکل درایر، سه نابغه موسیقی سنتیِ شرقی. 
سام جانِ درخشانی و عکسی که به احتمال زیاد روی پکیجِ ورژن جدید Adobe Photoshop نفش خواهد بست. 
سعید روستایی با این عکس به استقبال عید قربان رفت. سعید جان این عزیزی که عکسش را گذاشته برای این مناسبت خیلی کوچک و ناز است. چند ماه که بزرگ تر شد و از ریخت و قیافه افتاد، انشاالله شیشلیکش را با هم نوش جان می کنیم.
زبانمان برای ابراز همدری با بهادر عبدی واقعاً قاصر است. پر کشیدن همزبان پدر و مادر در یک حادثه…  برای بهادر آرزوی صبر داریم. همین.
وقتی زن و شوهر با هم به خرید عینک بروند. 
برخی جزء ها هستند که کُل را به خود وابسته می کنند. طوری که گویا آن کل صرفاً بخاطر در بر داشتن آن جزء ایجاد شده است. موزیکی که بخاطر یک سولوی گوش نواز ساخته شده، شعری که حیاتش بسته به یک مصرع است، و یا فیلمی که ساخته شده تا آن تک سکانس را عرضه و ماندگار کند.

 

کُلِ مطلب چهره های امروز و روزهای قبل را هم نوشته ایم، فقط بخاطر این عکس. زیباترین عکسی که در این چند وقت دیده ام. عکسی که باید در آن محو شد. باید در ژرفای دریای احساس نهفته در پشت نگاه های سنگینشان غرق شد.

شاد و سلامت باشید، یاعلی.

 

برترین ها

 

 

عکس بازیگران در مراسم روز ملی سینما و ستاره های ایرانی

سینما آشپزی:شب بزرگ ۱۹۹۶

سینما آشپزی:شب بزرگ ۱۹۹۶

شب بزرگ ۱۹۹۶

کارگردانان:

کمپبل اسکات ، استنلی توچی

فیلمنامه نویسان:

جوزف تراپیانو ، استنلی توچی

بازیگران:

مینی درایور

ایان هولم

ایزابلا روسلینی

تونی شالهوب

استنلی توچی

فیلمبردار:

کن کلش

موسیقی:

گری دومیشل و آهنگ هایی از لویی پریما

تدوین:

سوزی المیگر

طراح صحنه:

سوزان رنی

طراح لباس:

جولیت پولسکا

مدت زمان: ۱۰۷ دقیقه

 

خلاصه داستان:

دو برادر در دهه پنجاه، از ایتالیا به آمریکا آمده اند تا پیشرفت کنند. آن ها رستورانی دارند بنام پارادایز (همان پردیس و بهشت خودمان) ولی علیرغم غذاهای بسیار لذیذشان و تمام تلاش هایی که کرده اند، در آستانه ورشکستگی هستند. فیلم ،داستان سنگینش را در قالبی کمدی بیان می کند که حتی نام دو برادر هم طنز خاص خود را دارد. پریمو و سکوندو هرچند که با لهجه غلیظ ایتالیایی بیان می شود اما باز هم به معنای اولی و دومی است. پریمو برادر بزرگتر ( با بازی تونی شالهوب ) چندان اجتماعی نیست ولی آشپزیش حرف اول را می زند و به همین علت رستوران ایتالیایی دیگری که نزدیک رستوران آن ها است به هر ترتیبی می خواهد او را در آشپزخانه خودش استخدام کند. سکوندو، برادر کوچکتر ( با بازی استنلی توچی) روابط اجتماعی خوبی دارد یا لااقل فکر می کند که اینطور است و به زعم خودش خیلی هوای پریمو را دارد و ملاحظه او را می کند.

زمانی که بانک آن ها را تهدید می کند که اگر تا آخر ماه قسطشان را ندهند تمام داراییشان را از دست می دهند، سکوندو به هوای ایتالیایی بودن سراغ پاسکال (با بازی ایان هولم) رستوران دار موفقی می رود که نزدیکشان است و بارها و بارها به آن ها پیشنهاد داده تا برایش کار کنند. پاسکال هم می گوید نمی تواند به آن ها پولی بدهد اما کمک بهتری می کند و سپس به سکوندو می گوید که عمده شهرت رستورانش را مدیون همفری بوگارت است که زمانی که در شهر بوده یکبار به رستوران او آمده است و به او پیشنهاد می دهد تا به خاطر دوستی ای که با خواننده معروف ایتالیایی امریکایی “لوئی پریمو” دارد، یک شب او را به رستوران آن ها دعوت کند تا بعد آن ها بتوانند از حضور او در رستورانشان استفاده تبلیغاتی بکنند  و به موفقیت برسند.

بدین ترتیب قرار می شود که در یک شب بزرگ رستوران پارادایز میزبان “لوئی پریمو” معروف شود و تازه از اینجاست که قسمت های خیلی خوشمزه فیلم شروع می شود، هرچند که اولین سکانس فیلم نیز در آشپزخانه و با سرخ کردن مواد غذایی است، اما آنجا هیچ نمای نزدیکی از غذاها نمی بینیم و به کشف و شهودی که در نیمه پایانی فیلم نسبت به انواع غذاهای فوق العاده ایتالیایی پیدا می کنیم، نمی رسیم. خرید مواد اولیه تازه برای تدارک ” شب بزرگ” و حرکات موزون ماهی در حالی که در ظرفی روی صندلی عقب ماشین است و هماهنگی آن با ترانه ای که پخش می شود نیز از لحظات خوب فیلم به شمار می آید.

“ریسوتو” نام یکی از غذاهای ایتالیایی معروفی است که پریمو آن را به خوبی درست می کند، ریسوتو که ماده اصلیش برنج است انواع گوناگونی دارد، با گوشت قرمر یا ماهی و یا سبزیجاتی که بسیار ریز شده باشند و به صورت سسی روی برنج مالیده می شوند سرو می شود. البته در یکی از سکانس های ابتدایی فیلم نیز می بینیم که خانمی امریکایی که به رستوران پارادایز آمده، به این غذا اعتراض می کند و می گوید اگر را نبیند چطور می تواند مطمئن باشد که در غذایش میگو وجود دارد و وقتی تقاضای تکه ای گوشت برای کنار برنجش می کند، سکوندو با ترس و لرز به آشپزخانه می رود و این خواسته را به پریمو می گوید و این خواسته آنچنان برای پریمو سنگین است و چنان به او برمی خورد که نه تنها آن خانم را “جنایتکار” خطاب می کند بلکه از عصبانیت زیاد قابلمه بزرگی را به سمت در آشپزخانه پرت می کند.

غذای فوق العاده دیگری که رستوران پارادایز، برای مهمانانش در آن شب بزرگ تدارک می بیند؛ غذایی است با نام “تیمپانو” که درست کردنش وقت زیادی می برد ، به خصوص که آن ها پاستایشان را نیز خودشان درست می کنند و مراحلش دل هر گرسنه و سیری را به درد می آورد!  ظاهر “تیمپانو” چیزی شبیه به کیک است و داخلش را هرچند که نمی شود به خوبی توضیح داد ولی شاید بتوان به چیزی بین لازانیا و ته چین و البته کوفته تبریزی تعبیر و توصیف کرد!  آن همه پاستا و گوشت و بادمجان و تخم مرغ و… خلاصه که هرچه بود وقتی مثل کیک برش خورد و به بشقاب مهمانان رسید، آن ها را به اوج آسمان ها برد.

نکته جالب در مورد معرفی فیلم ” شب بزرگ” این است که امسال بیستمین سالگرد ساخته شدن این فیلم است، فیلمی که به عقیده بسیاری از آشپزهای معروف، رستوران داران و به طور کلی شاغلین در صنعت غذای امریکا  تاثیر زیادی بر این صنعت-هنر گذاشته است.

نوشته اولین بار در پدیدار شد.

سینما آشپزی:شب بزرگ ۱۹۹۶

شب بزرگ ۱۹۹۶

کارگردانان:

کمپبل اسکات ، استنلی توچی

فیلمنامه نویسان:

جوزف تراپیانو ، استنلی توچی

بازیگران:

مینی درایور

ایان هولم

ایزابلا روسلینی

تونی شالهوب

استنلی توچی

فیلمبردار:

کن کلش

موسیقی:

گری دومیشل و آهنگ هایی از لویی پریما

تدوین:

سوزی المیگر

طراح صحنه:

سوزان رنی

طراح لباس:

جولیت پولسکا

مدت زمان: ۱۰۷ دقیقه

 

خلاصه داستان:

دو برادر در دهه پنجاه، از ایتالیا به آمریکا آمده اند تا پیشرفت کنند. آن ها رستورانی دارند بنام پارادایز (همان پردیس و بهشت خودمان) ولی علیرغم غذاهای بسیار لذیذشان و تمام تلاش هایی که کرده اند، در آستانه ورشکستگی هستند. فیلم ،داستان سنگینش را در قالبی کمدی بیان می کند که حتی نام دو برادر هم طنز خاص خود را دارد. پریمو و سکوندو هرچند که با لهجه غلیظ ایتالیایی بیان می شود اما باز هم به معنای اولی و دومی است. پریمو برادر بزرگتر ( با بازی تونی شالهوب ) چندان اجتماعی نیست ولی آشپزیش حرف اول را می زند و به همین علت رستوران ایتالیایی دیگری که نزدیک رستوران آن ها است به هر ترتیبی می خواهد او را در آشپزخانه خودش استخدام کند. سکوندو، برادر کوچکتر ( با بازی استنلی توچی) روابط اجتماعی خوبی دارد یا لااقل فکر می کند که اینطور است و به زعم خودش خیلی هوای پریمو را دارد و ملاحظه او را می کند.

زمانی که بانک آن ها را تهدید می کند که اگر تا آخر ماه قسطشان را ندهند تمام داراییشان را از دست می دهند، سکوندو به هوای ایتالیایی بودن سراغ پاسکال (با بازی ایان هولم) رستوران دار موفقی می رود که نزدیکشان است و بارها و بارها به آن ها پیشنهاد داده تا برایش کار کنند. پاسکال هم می گوید نمی تواند به آن ها پولی بدهد اما کمک بهتری می کند و سپس به سکوندو می گوید که عمده شهرت رستورانش را مدیون همفری بوگارت است که زمانی که در شهر بوده یکبار به رستوران او آمده است و به او پیشنهاد می دهد تا به خاطر دوستی ای که با خواننده معروف ایتالیایی امریکایی “لوئی پریمو” دارد، یک شب او را به رستوران آن ها دعوت کند تا بعد آن ها بتوانند از حضور او در رستورانشان استفاده تبلیغاتی بکنند  و به موفقیت برسند.

بدین ترتیب قرار می شود که در یک شب بزرگ رستوران پارادایز میزبان “لوئی پریمو” معروف شود و تازه از اینجاست که قسمت های خیلی خوشمزه فیلم شروع می شود، هرچند که اولین سکانس فیلم نیز در آشپزخانه و با سرخ کردن مواد غذایی است، اما آنجا هیچ نمای نزدیکی از غذاها نمی بینیم و به کشف و شهودی که در نیمه پایانی فیلم نسبت به انواع غذاهای فوق العاده ایتالیایی پیدا می کنیم، نمی رسیم. خرید مواد اولیه تازه برای تدارک ” شب بزرگ” و حرکات موزون ماهی در حالی که در ظرفی روی صندلی عقب ماشین است و هماهنگی آن با ترانه ای که پخش می شود نیز از لحظات خوب فیلم به شمار می آید.

“ریسوتو” نام یکی از غذاهای ایتالیایی معروفی است که پریمو آن را به خوبی درست می کند، ریسوتو که ماده اصلیش برنج است انواع گوناگونی دارد، با گوشت قرمر یا ماهی و یا سبزیجاتی که بسیار ریز شده باشند و به صورت سسی روی برنج مالیده می شوند سرو می شود. البته در یکی از سکانس های ابتدایی فیلم نیز می بینیم که خانمی امریکایی که به رستوران پارادایز آمده، به این غذا اعتراض می کند و می گوید اگر را نبیند چطور می تواند مطمئن باشد که در غذایش میگو وجود دارد و وقتی تقاضای تکه ای گوشت برای کنار برنجش می کند، سکوندو با ترس و لرز به آشپزخانه می رود و این خواسته را به پریمو می گوید و این خواسته آنچنان برای پریمو سنگین است و چنان به او برمی خورد که نه تنها آن خانم را “جنایتکار” خطاب می کند بلکه از عصبانیت زیاد قابلمه بزرگی را به سمت در آشپزخانه پرت می کند.

غذای فوق العاده دیگری که رستوران پارادایز، برای مهمانانش در آن شب بزرگ تدارک می بیند؛ غذایی است با نام “تیمپانو” که درست کردنش وقت زیادی می برد ، به خصوص که آن ها پاستایشان را نیز خودشان درست می کنند و مراحلش دل هر گرسنه و سیری را به درد می آورد!  ظاهر “تیمپانو” چیزی شبیه به کیک است و داخلش را هرچند که نمی شود به خوبی توضیح داد ولی شاید بتوان به چیزی بین لازانیا و ته چین و البته کوفته تبریزی تعبیر و توصیف کرد!  آن همه پاستا و گوشت و بادمجان و تخم مرغ و… خلاصه که هرچه بود وقتی مثل کیک برش خورد و به بشقاب مهمانان رسید، آن ها را به اوج آسمان ها برد.

نکته جالب در مورد معرفی فیلم ” شب بزرگ” این است که امسال بیستمین سالگرد ساخته شدن این فیلم است، فیلمی که به عقیده بسیاری از آشپزهای معروف، رستوران داران و به طور کلی شاغلین در صنعت غذای امریکا  تاثیر زیادی بر این صنعت-هنر گذاشته است.

نوشته اولین بار در پدیدار شد.

سینما آشپزی:شب بزرگ ۱۹۹۶

دانلود فیلم خارجی

سینما آشپزی:سوخته

سینما آشپزی:سوخته

سوخته” ۲۰۱۵

کارگردان:جان ولز

تهیه کنندگان:استیسی شر،اروین استاف،جان ولز

فیلمنامه نویس:استیون نایت

براساس داستانی از : مایکل کالسنیکو

بازیگران :بردلی کوپر،سیه نا میلر،عمر سای،اما تورمن،اما تامسون

موسیقی :باب سیمونسن

فیلم‌بردار :آدریانو گلدمن

تدوین :نیک مور

مدت زمان : ۱۰۱ دقیقه

 

با شروع فیلم،یک سرآشپز با نام آدام جونز ( با بازی بردلی کوپر ) را می بینیم که دنبال جور کردن تیم مخصوص خودش برای کار در آشپزخانه است. آدام جونز، چند سال قبل از این که به لندن بیاید در فرانسه و تحت تعلیم آشپز معروفی بنام ژان لوک برای خود کار و کسب خوبی راه انداخته بود ولی به خاطر مشکلاتی که اعتیادش مسبب اصلی آن ها بود و همین طور درگیر شدن با یک باند مواد مخدر تمام موفقیت هایش را یک شبه از دست داد و حالا که اعتیادش را ترک کرده ، می خواهد سرآشپز باشد و ستاره های از دست رفته اش را باز گرداند. در این راه هم دوره ای های قدیمی اش به او کمک می کنند و فیلم داستان تلاش های او را با به تصویر کشیدن مواد غذایی در بازار و خرید جعبه های ماهی تازه از بندر و آوردن آن ها به آشپزخانه و بالاخره سرو غذا با تزئین های بسیار زیبا در رستورانی بسیار لوکس ومجلل در قلب لندن نمایش می دهد. در این میان داستان های فرعی هم جای خودشان را دارند که به جذابیت فیلم می افزایند؛ از جمله استرس همه ی کارکنان رستوران در زمانی که بازرس های یکی از معروفترین کتاب های امتیازدهی به رستوران ها را می بینند؛ اضطرابی که هم بیرون و هم درون آشپزخانه را فرامی گیرد… اما از هرانتقادی که به کارگردانی، فیلمنامه و تدوین فیلم وارد است ، بگذریم دیدن آن همه بشقاب های غذا با تزئینات زیبا و شکیل لذتبخش است.

از نکات جالب مربوط به فیلم “سوخته” می توان به این نکته اشاره کرد که بردلی کوپر برای ایفای هرچه بهتر نقشش از گوردون رمزی یکی از معروفترین سرآشپزهای کنونی انگلستان مشاوره گرفته است. ( حتما نام گوردون رمزی برایتان آشناست… بله! او عضو ویژهء است !! ) همچنین سیه نا میلر هنرپیشه ی نقش مقابل بردلی کوپر در فیلم تحسین شدهء ” تک تیرانداز امریکایی” بود و این زوج سینمایی در این فیلم بار دیگر مقابل هم به ایفای نقش پرداختند.

جان ولز کارگردان فیلم، کارگردانی فیلم هایی نظیر ” مردان کمپانی”، آگست: اوسیج کانتی” را درکارنامه ی کاری خود دارد و بازیگران سرشناس بسیاری چون مریل استریپ ، جولیا رابرتز، بن افلک، تامی لی جونز، کوین کاستنر و.. جلوی دوربین او ظاهر شده اند. استیون نایت فیلمنامه نویس ، پیش از این فیلم “سفر صد قدمی” را نیز در کارنامهء حرفه ای خود داشته؛ فیلمی بسیار لذیذ درباره ی غذاهای ملل مختلف که درمطلب پیش به آن پرداخته شد.

همچنین فیلمنامه نویس فیلم استیون نایت است که تجربه ی کارگردانی چند فیلم و سریال را نیز در کارنامه ی خود دارد. از آثار مهم او می توان به “پیمان های شرقی”، “چیزهای کثیف خوشگل” ، “مرغ مگس خوار”، “لوکی” ، “پسر هفتم” ، “تابو” و سریال “پیکی بلایندرز” اشاره کرد. او همچنین جوایز سینمایی زیادی برای کارهایش دریافت کرده است از جمله جایزه بهترین فیلمنامه از انجمن فیلم های مستقل انگلستان در سال های ۲۰۰۳ و ۲۰۱۳ برای فیلم “چیزهای کثیف خوشگل” و “لوکی” و نیز جایزه ی ادگار و جایزه ی سینما و تلویزیون کانادا و جایزهء کریستوفر نیز جزو افتخارات او به شمار می آیند.

نوشته اولین بار در پدیدار شد.

سینما آشپزی:سوخته

سوخته” ۲۰۱۵

کارگردان:جان ولز

تهیه کنندگان:استیسی شر،اروین استاف،جان ولز

فیلمنامه نویس:استیون نایت

براساس داستانی از : مایکل کالسنیکو

بازیگران :بردلی کوپر،سیه نا میلر،عمر سای،اما تورمن،اما تامسون

موسیقی :باب سیمونسن

فیلم‌بردار :آدریانو گلدمن

تدوین :نیک مور

مدت زمان : ۱۰۱ دقیقه

 

با شروع فیلم،یک سرآشپز با نام آدام جونز ( با بازی بردلی کوپر ) را می بینیم که دنبال جور کردن تیم مخصوص خودش برای کار در آشپزخانه است. آدام جونز، چند سال قبل از این که به لندن بیاید در فرانسه و تحت تعلیم آشپز معروفی بنام ژان لوک برای خود کار و کسب خوبی راه انداخته بود ولی به خاطر مشکلاتی که اعتیادش مسبب اصلی آن ها بود و همین طور درگیر شدن با یک باند مواد مخدر تمام موفقیت هایش را یک شبه از دست داد و حالا که اعتیادش را ترک کرده ، می خواهد سرآشپز باشد و ستاره های از دست رفته اش را باز گرداند. در این راه هم دوره ای های قدیمی اش به او کمک می کنند و فیلم داستان تلاش های او را با به تصویر کشیدن مواد غذایی در بازار و خرید جعبه های ماهی تازه از بندر و آوردن آن ها به آشپزخانه و بالاخره سرو غذا با تزئین های بسیار زیبا در رستورانی بسیار لوکس ومجلل در قلب لندن نمایش می دهد. در این میان داستان های فرعی هم جای خودشان را دارند که به جذابیت فیلم می افزایند؛ از جمله استرس همه ی کارکنان رستوران در زمانی که بازرس های یکی از معروفترین کتاب های امتیازدهی به رستوران ها را می بینند؛ اضطرابی که هم بیرون و هم درون آشپزخانه را فرامی گیرد… اما از هرانتقادی که به کارگردانی، فیلمنامه و تدوین فیلم وارد است ، بگذریم دیدن آن همه بشقاب های غذا با تزئینات زیبا و شکیل لذتبخش است.

از نکات جالب مربوط به فیلم “سوخته” می توان به این نکته اشاره کرد که بردلی کوپر برای ایفای هرچه بهتر نقشش از گوردون رمزی یکی از معروفترین سرآشپزهای کنونی انگلستان مشاوره گرفته است. ( حتما نام گوردون رمزی برایتان آشناست… بله! او عضو ویژهء است !! ) همچنین سیه نا میلر هنرپیشه ی نقش مقابل بردلی کوپر در فیلم تحسین شدهء ” تک تیرانداز امریکایی” بود و این زوج سینمایی در این فیلم بار دیگر مقابل هم به ایفای نقش پرداختند.

جان ولز کارگردان فیلم، کارگردانی فیلم هایی نظیر ” مردان کمپانی”، آگست: اوسیج کانتی” را درکارنامه ی کاری خود دارد و بازیگران سرشناس بسیاری چون مریل استریپ ، جولیا رابرتز، بن افلک، تامی لی جونز، کوین کاستنر و.. جلوی دوربین او ظاهر شده اند. استیون نایت فیلمنامه نویس ، پیش از این فیلم “سفر صد قدمی” را نیز در کارنامهء حرفه ای خود داشته؛ فیلمی بسیار لذیذ درباره ی غذاهای ملل مختلف که درمطلب پیش به آن پرداخته شد.

همچنین فیلمنامه نویس فیلم استیون نایت است که تجربه ی کارگردانی چند فیلم و سریال را نیز در کارنامه ی خود دارد. از آثار مهم او می توان به “پیمان های شرقی”، “چیزهای کثیف خوشگل” ، “مرغ مگس خوار”، “لوکی” ، “پسر هفتم” ، “تابو” و سریال “پیکی بلایندرز” اشاره کرد. او همچنین جوایز سینمایی زیادی برای کارهایش دریافت کرده است از جمله جایزه بهترین فیلمنامه از انجمن فیلم های مستقل انگلستان در سال های ۲۰۰۳ و ۲۰۱۳ برای فیلم “چیزهای کثیف خوشگل” و “لوکی” و نیز جایزه ی ادگار و جایزه ی سینما و تلویزیون کانادا و جایزهء کریستوفر نیز جزو افتخارات او به شمار می آیند.

نوشته اولین بار در پدیدار شد.

سینما آشپزی:سوخته

فروش بک لینک

تلگرام

سینما آشپزی:آشپزباشی

سینما آشپزی:آشپزباشی

به بهانه پخش مجدد سریال تلویزیونی آشپزباشی

سریالی با بازیگران خوب که علاوه برتصاویر مربوط به غذاهای لذیذ؛ کمک بزرگی به موفقیت نسبی سریال کرده اند. بازیگرانی چون فاطمه معتمد آریا و پرویز پرستویی که هرکدام از وزنه های بازیگری به شمار می آیند؛ حتی ضعیف ترین ها را نیز دیدنی می کنند؛ چنان که در این سریال هم در سطحی بسیار بالاتر از داستان قرار دارند. البته بقیه ی گروه بازیگران نیز اکثرا با پیشینه های تئاتری خود در مجموع گروهی خوب و حرفه ای را تشکیل داده اند؛ بازیگرانی چون: مهراوه شریفی‌نیا ، ملیکا شریفی‌نیا ، علی طباطبایی ، محمدرضا غفاری ، سید مهرداد ضیایی ، فرهاد اصلانی ، افسانه چهره آزاد ، آشا محرابی ، هوشنگ حریرچیان و…

با فاصله ی نسبتا زیادی از سریال موفق ” رستوران خانوادگی” ( با بازی زنده یاد جمشید اسماعیل خانی؛ مریم سعادت؛ شهره سلطانی؛ رضا خندان و…) ساخته شد. تجربه نشان داده که در تمام دنیا معمولا اقبال مردم به داستان ها و سریال هایی با زمینه های آشپزی و خوراکی خوب است؛ شاید به یک دلیل بسیار ساده که خوراکی ها بخش عمده ای از همه ی زندگی ها را دربرمی گیرند. قصه خانواده ای را روایت می کند که صاحب رستوران موفقی هستند. اکبرعالیمقام (با بازی پرویز پرستویی) سرآشپز رستوران است و همسرش ، مینو (با بازی فاطمه معتمد آریا) مدیریت رستوران را برعهده دارد. فرزندان این زوج موفق، سارا (با بازی مهراوه شریفی نیا)، شیرین (با بازی ملیکا شریفی نیا)، سعید (با بازی محمد رضا غفاری) و فرهاد (با بازی زنده یادعلی طباطبایی) نیز هر یک به نوعی در انجام امور رستوران همکاری می کنند. در اوج موفقیت رستوران اتفاقی رخ می دهد که باعث بروز اختلاف شدیدی بین اکبر و مینومی شود و در ادامه مشکلاتی برای خانواده و نیزاداره رستوران ایجاد می شود که این ها ماجراهای سریال است.

همین که زوجی میانسال  با داشتن چهار فرزند بزرگسال قصد جدایی دارند خود موضوعی تازه در تلویزیون است؛ اما این سریال هم مثل بسیاری از سریال های دیگر حواشی زیادی داشت؛ موضوع کشدار بودن و اعتراض مخاطبین که باعث شد به صلاحدید گروه سازنده کمی کوتاه تر بشود هنوز هم بحث های زیادی را درپی دارد و گروهی که معترضند به این که چرا طرحی که در ابتدا قرار بوده در سیزده قسمت باشد تبدیل به چهل قسمت و بعد با کوتاه کردن تبدیل به سی و شش قسمت شده است؛ اما نکته جالب در کنار این بحث ها و حاشیه ها راضی نبودن برخی از عوامل از حضور در این مجموعه است  که به نوعی تایید بر مشکل داشتن یا باعث افتخار نبودن آن است. از جمله پرویز پرستویی که در یکی از مصاحبه هایش در جواب این سوال که “آیا از سریال «آشپزباشی» راضی بودید؟” گفته است : ”

یک مشکلاتی با خود سریال داشتم. در واقع به حضورم در آن سریال نمره قبولی نمی‌دهم. بعد از سریال «زیر تیغ» تصورم از«آشپزباشی» چیز دیگری بود که به هرحال گذشت.”

ایشان ۱۶ ماه که درگیر سریال «» بوده است.

محمد رضا هنرمند کارگردان این سریال ، به جز تجربه ی موفق سریال “زیر تیغ” فیلم های بسیار موفقی نیز با بازی بازیگران مطرح در کارنامه ی خود دارد که در بین فیلم هایش چندین فیلم موفق با بازی فاطمه معتمدآریا و پرویز پرستویی به عنوان بازیگران اصلی دارد؛ فیلم هایی چون: ” مرد عوضی” و”عزیزم من کوک نیستم”؛ او همچنین کارگردان فیلم ” دزد عروسک ها” است. اما ظاهرا در این سریال موفقیت های گذشته اش تکرار نشده است و نقدهای زیادی بر این سریال وارد شده است.

نکته ی دیگری که دانستنش خالی از لطف نیست ماجرای بازی منوچهرآذری در سریال آشپزباشی است. منوچهر آذری که اکثر ما او را با نقش آفرینی های فوق العاده اش در به یادماندنی ترین برنامه ی طنز رادیویی یعنی ” صبح جمعه با شما” می شناسیم در مورد حضورش در این سریال در خلال یکی از مصاحبه هایش چنین گفته است: “در سریال آشپزباشی هم که حضور پیدا کردم، ماجرایش اینطور بود که برای انجام کاری به چهار راه استانبول رفتم. در حال برگشت دیدم در پیاده‌رو دوربین گذاشته‌اند و فیلم‌برداری می‌کنند. رد شدم و دیدم کسی گفت سلام علیکم. برگشتم و جواب دادم ولی نشناختم برگشتم و رفتم. دیدم همان صدا گفت حالا دیگر جواب سلام ما را هم نمی‌دهی؟ برگشتم دیدم پرویز پرستویی است که البته گریم کرده بود و مو گذاشته بود. با او احوال پرسی کردم و او دستم را گرفت و گفت بیا ما آمده‌ایم وسایل آشپزی برای سریال بگیریم. من را پیش آقای هنرمند برد و او هم گفت با ما همکاری میکنی؟ من هم گفتم برای من باعث افتخار است ولی چند روزی برای اجرای برنامه به شهرستان می‌روم. آقای پرستویی هم دست مرا محکم گرفته بود و می‌گفت نه آقا می‌آید… می‌آید… من هم هی می‌گفتم نه. نمی‌توانم بیایم. در نهایت آقای هنرمند گفتند که کار را رج می‌زنیم و به این شکل تو میتوانی خودت را به سر کار ما برسانی.

آخر هم رفتم و نشستم، موهای فرفری برایم گذاشتند و سیبیلم را هم از ته تراشیدند، من هم به «هنرمند» گفتم اینها را می‌زنی من مثل گربه تعادلم را از دست می‌دهم. رفتم خانه، خانمم در را باز کرد گفت جنابعالی، گفتم منم دیگه منوچهرم، گفت پس سیبیلهایت کو؟ گفتم داشتم می‌آمدم در مسیر تندباد بودم و باد با خود برد !

و اما نکته ی پایانی که شاید بتوان از آن به عنوان اساسی ترین و به یاد ماندنی ترین نکته ی سریال  یاد کرد این است که دیگ غذای ایرانی بزرگیش به این است که ته دیگ به همه برسد!

به این می گویند یک تاثیر به یادماندنی و یک پایان عالی !

نوشته اولین بار در پدیدار شد.

سینما آشپزی:آشپزباشی

به بهانه پخش مجدد سریال تلویزیونی آشپزباشی

سریالی با بازیگران خوب که علاوه برتصاویر مربوط به غذاهای لذیذ؛ کمک بزرگی به موفقیت نسبی سریال کرده اند. بازیگرانی چون فاطمه معتمد آریا و پرویز پرستویی که هرکدام از وزنه های بازیگری به شمار می آیند؛ حتی ضعیف ترین ها را نیز دیدنی می کنند؛ چنان که در این سریال هم در سطحی بسیار بالاتر از داستان قرار دارند. البته بقیه ی گروه بازیگران نیز اکثرا با پیشینه های تئاتری خود در مجموع گروهی خوب و حرفه ای را تشکیل داده اند؛ بازیگرانی چون: مهراوه شریفی‌نیا ، ملیکا شریفی‌نیا ، علی طباطبایی ، محمدرضا غفاری ، سید مهرداد ضیایی ، فرهاد اصلانی ، افسانه چهره آزاد ، آشا محرابی ، هوشنگ حریرچیان و…

با فاصله ی نسبتا زیادی از سریال موفق ” رستوران خانوادگی” ( با بازی زنده یاد جمشید اسماعیل خانی؛ مریم سعادت؛ شهره سلطانی؛ رضا خندان و…) ساخته شد. تجربه نشان داده که در تمام دنیا معمولا اقبال مردم به داستان ها و سریال هایی با زمینه های آشپزی و خوراکی خوب است؛ شاید به یک دلیل بسیار ساده که خوراکی ها بخش عمده ای از همه ی زندگی ها را دربرمی گیرند. قصه خانواده ای را روایت می کند که صاحب رستوران موفقی هستند. اکبرعالیمقام (با بازی پرویز پرستویی) سرآشپز رستوران است و همسرش ، مینو (با بازی فاطمه معتمد آریا) مدیریت رستوران را برعهده دارد. فرزندان این زوج موفق، سارا (با بازی مهراوه شریفی نیا)، شیرین (با بازی ملیکا شریفی نیا)، سعید (با بازی محمد رضا غفاری) و فرهاد (با بازی زنده یادعلی طباطبایی) نیز هر یک به نوعی در انجام امور رستوران همکاری می کنند. در اوج موفقیت رستوران اتفاقی رخ می دهد که باعث بروز اختلاف شدیدی بین اکبر و مینومی شود و در ادامه مشکلاتی برای خانواده و نیزاداره رستوران ایجاد می شود که این ها ماجراهای سریال است.

همین که زوجی میانسال  با داشتن چهار فرزند بزرگسال قصد جدایی دارند خود موضوعی تازه در تلویزیون است؛ اما این سریال هم مثل بسیاری از سریال های دیگر حواشی زیادی داشت؛ موضوع کشدار بودن و اعتراض مخاطبین که باعث شد به صلاحدید گروه سازنده کمی کوتاه تر بشود هنوز هم بحث های زیادی را درپی دارد و گروهی که معترضند به این که چرا طرحی که در ابتدا قرار بوده در سیزده قسمت باشد تبدیل به چهل قسمت و بعد با کوتاه کردن تبدیل به سی و شش قسمت شده است؛ اما نکته جالب در کنار این بحث ها و حاشیه ها راضی نبودن برخی از عوامل از حضور در این مجموعه است  که به نوعی تایید بر مشکل داشتن یا باعث افتخار نبودن آن است. از جمله پرویز پرستویی که در یکی از مصاحبه هایش در جواب این سوال که “آیا از سریال «آشپزباشی» راضی بودید؟” گفته است : ”

یک مشکلاتی با خود سریال داشتم. در واقع به حضورم در آن سریال نمره قبولی نمی‌دهم. بعد از سریال «زیر تیغ» تصورم از«آشپزباشی» چیز دیگری بود که به هرحال گذشت.”

ایشان ۱۶ ماه که درگیر سریال «» بوده است.

محمد رضا هنرمند کارگردان این سریال ، به جز تجربه ی موفق سریال “زیر تیغ” فیلم های بسیار موفقی نیز با بازی بازیگران مطرح در کارنامه ی خود دارد که در بین فیلم هایش چندین فیلم موفق با بازی فاطمه معتمدآریا و پرویز پرستویی به عنوان بازیگران اصلی دارد؛ فیلم هایی چون: ” مرد عوضی” و”عزیزم من کوک نیستم”؛ او همچنین کارگردان فیلم ” دزد عروسک ها” است. اما ظاهرا در این سریال موفقیت های گذشته اش تکرار نشده است و نقدهای زیادی بر این سریال وارد شده است.

نکته ی دیگری که دانستنش خالی از لطف نیست ماجرای بازی منوچهرآذری در سریال آشپزباشی است. منوچهر آذری که اکثر ما او را با نقش آفرینی های فوق العاده اش در به یادماندنی ترین برنامه ی طنز رادیویی یعنی ” صبح جمعه با شما” می شناسیم در مورد حضورش در این سریال در خلال یکی از مصاحبه هایش چنین گفته است: “در سریال آشپزباشی هم که حضور پیدا کردم، ماجرایش اینطور بود که برای انجام کاری به چهار راه استانبول رفتم. در حال برگشت دیدم در پیاده‌رو دوربین گذاشته‌اند و فیلم‌برداری می‌کنند. رد شدم و دیدم کسی گفت سلام علیکم. برگشتم و جواب دادم ولی نشناختم برگشتم و رفتم. دیدم همان صدا گفت حالا دیگر جواب سلام ما را هم نمی‌دهی؟ برگشتم دیدم پرویز پرستویی است که البته گریم کرده بود و مو گذاشته بود. با او احوال پرسی کردم و او دستم را گرفت و گفت بیا ما آمده‌ایم وسایل آشپزی برای سریال بگیریم. من را پیش آقای هنرمند برد و او هم گفت با ما همکاری میکنی؟ من هم گفتم برای من باعث افتخار است ولی چند روزی برای اجرای برنامه به شهرستان می‌روم. آقای پرستویی هم دست مرا محکم گرفته بود و می‌گفت نه آقا می‌آید… می‌آید… من هم هی می‌گفتم نه. نمی‌توانم بیایم. در نهایت آقای هنرمند گفتند که کار را رج می‌زنیم و به این شکل تو میتوانی خودت را به سر کار ما برسانی.

آخر هم رفتم و نشستم، موهای فرفری برایم گذاشتند و سیبیلم را هم از ته تراشیدند، من هم به «هنرمند» گفتم اینها را می‌زنی من مثل گربه تعادلم را از دست می‌دهم. رفتم خانه، خانمم در را باز کرد گفت جنابعالی، گفتم منم دیگه منوچهرم، گفت پس سیبیلهایت کو؟ گفتم داشتم می‌آمدم در مسیر تندباد بودم و باد با خود برد !

و اما نکته ی پایانی که شاید بتوان از آن به عنوان اساسی ترین و به یاد ماندنی ترین نکته ی سریال  یاد کرد این است که دیگ غذای ایرانی بزرگیش به این است که ته دیگ به همه برسد!

به این می گویند یک تاثیر به یادماندنی و یک پایان عالی !

نوشته اولین بار در پدیدار شد.

سینما آشپزی:آشپزباشی

آپدیت آفلاین نود 32

پرس نیوز